سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تازیان و نابود کردن کتب دینی زرتشتی (اوستا)

 

یکی از پندارهای  رایج  پیرامون جنگهای تازیان با ساسانیان   اینست که گفته میشود " تازیان همه ی اثار دینی تاریخی ایران ساسانی را سوزاندند" ! (ن.ک.ایران45)

انچه از پی می اید نه دفاع از منش و روش تازیان در حمله به ایران  است که تنها بیان چند نکته مهم تاریخی است.

انچه مسلم و مبرهن است اینست که در کتب تاریخی  قرون نخستین اسلامی  هیچ  روایت یا گزارشی وجود ندارد که  تصریح یا حتی اشاره به سوزاندان کتابخانه ها در یورش تازیان بمصر و ایران داشته باشد . این موضوع وقتی  اهمیت بیشتری می یابد که  این کتب اعم از تاریخ طبری ، فتوح الشام واقدی ،فتوح البلدان بلاذری ، مروج الذهب مسعودی و....  شرح  فتوحات مسلمین را به گستردگی و با جزییات کامل ذکر کرده اند ونام و نشانی از بروز چنین حادثه ای نبرده اند. روایاتی هم که وجود دارد مربوط به قرن هفتم و هشتم هجری است که علاوه بر ضعف سند، متن  گزارش نیز  حاکی از افسانه بودن انست. دکتر زرینکوب که در کتب دوقرن سکوت برمساله  اتش سوزی تاکید میکند پس از چندسال  و با منصفانه ترکردن اثارش در کتاب بعدی خود کارنامه اسلام به سال 1347 اتش سوزی کتابخانه ها را منکر شده و گوید روایاتی که دراینباره وجود دارد ضعیف است. (ن.ک.کارنامه اسلام 24)

 

البته  تاکید براین که تازیان «همه ی اثار دینی ایران را سوزاندند» نظری  متعصبانه   و بدور از تحقیق بنظر می اید  اینان از سر تعصب  براین  که درروزگار عمر بن خطاب چنین رویدادی رخ داده است تاکید دارند. اما با اندکی تامل در تاریخ و حتی قرائن و شواهد تاریخی نتنها در روزگار خلفای راشدین که تا مدتها پس از ان نیز نمیتوان چنین فاجعه ای را در تاریخ برای کردار انان یافت.

  حتی استاد ابراهیم پورداود که خود معتقد به اتش سوزی است  در کتاب گاثا های  خود چنین نویسد :

« اوستایی که امر وز در دست داریم چهار یک اوستایی است که در روزگار ساسانیان در دست داشته اند در نامه پهلوی دینکرد که در نخستین نیمه سده ی نهم میلادی برابر نخستین نیمه سده سوم هجری بدستیاری آتور فرنبغ آغاز شده و در پایان همان قرن بدستیاری آتورپاد پسر امید انجام گرفته در بخشهای هشتم و نهم از آن نامه از بیست و یک نسک اوستا که تا چند قرن پس از تاخت و تاز تازیان دردست بوده. یک یک بنام خود یاد گردیده و از گفتار هریک از انها کم و بیش سخن رفته است جز اینکه در همان هنگام از میان بیست و یک نسک اوستا از ناتر نسک (پنجمین نسک) متن اوستا بجا بوده و گزارش پهلوی (=زند) ان از دست رفته بوده و از وشتگ نسک (یازدهیمن نسک) متن اوستا و گزارش پهلوی آن هردو از دست رفته بوده است نویسنده دینکرد دربار?  این دو نسک گم شده چیزی نمی نویسد بس از انها نام می برد از نسکهای دیگر انچنان سخن داشته که جای هیچ گمان نیست که در آن روزگار سراسر اوستای روزگار ساسانیان را جز از دونسک با گزارش پهلوی انها در زیر دست داشته است»گاثاها صفحه 29

همانگونه که میدانیم  کتاب دینکرد درواقع خلاصه ای از اوستای دوران ساسانی است که قسمت اعظم ان بدست ما رسیده است و استاد هم براین نکته تاکید میکنند که اوستای ساسانی با گزارش کامل پهلوی ان تا اواخر قرن سوم هجری وجود داشته است . بنابراین  از پیروان این دیدگاه باید پرسید چگونه میگویید تمام  اثار دینی در یورش تازیان از بین رفته است؟!

استاد پورداود دراینکه  چرا اوستا بطور ناقص بدست مارسیده است نویسند «دستبرد و بیداد تازی و خونریزی و ویرانی مغول و تتار چون چنگیز و تیمور بجای مانده به پنج بهر پخش توان کرد» همان صفحه 33

درواقع قسمت اعظم اوستا تا قرن چهارم میلادی محفوظ مانده بود و پس از ان یورش ترکان مغول شروع شده و میدانیم که مغولان بسیاری از شهرها را ازبیخ و بن برانداختندو از سر کودک و پیر و برنا و زن و مرد مناره ها ساختند و صد البته کتابخانه های بسیار ی به اتش کشیدند.